مرامی که نداشتم !
آخرین پست میرزا و رد و بدل کردن نظراتی در آنجا افسار ذهنم را کشاند سمت و سوی نشریه ی توفیق و حزب خران .مطلب پست در مورد مرام نامه بود و کنجکاوی ام گُل کرد تا دوباره مروری بکنم اساسنامه ی این حزب را. در افکار متفاوتی سیر می کردم اما نظری در مورد مرامنامه ی دیگری گذاشتم که زیاد برخورنده نباشد و میرزا را هم از پرتی نظرم در مورد پست اش متعجب کردم. خودم هم می دانم هیچ ربطی به هیچکدام از بندهای مرام نامه ی نوشته شده او نداشت ولی چه کنم که هیچ وقت در مورد مرام و منش خودم فکر نکرده بودم و شاید اصلا نداشتم و مطلبی که بلافاصله در ذهنم جرقه زد حزب خران و اساسنامه ای که داشتند بود. برای همین دوباره به سراغ خواندن و یادآوری آن رفتم تا اگر چه سخت اما شاید بتوان در این ایام ـ شما نشنیده بگیرید خرتوخر ـ سرلوحه زندگی ام شود . و برای همین کاغذ و قلم برداشتم و بعد از قرائت فاتحه ای به یاد حسن آقا توفیق که از بنیانگذاران این حزب بود شروع به نوشتن اساسنامه با خط خوش کردم که حتی الامکان مقابل چشمانم باشد تا از آن پیروی کنم و این شد که نُه بند ذیل را خوشنویسی کردم :
- اتحاد و همبستگی کلیه خران ایران و جهان
- ایجاد روح خرپروی در دنیا
- رفع ظلم از عموم خرهای بارکش و سیخونک خورده و پاره کردن همه پوزبندها و افسارها.
- ابراز علاقهٔ جدی به امور خرکی
- ایجاد دنیایی که در آن خرها به راحتی زندگی کنند و هیچکس خر دیگری نباشد.
- پشتیبانی از دهقانان جوکار، یونجه کار و شبدرکار
- پشتیبانی از تأسیس بانک علوفه
- جمعآوری و مخالفت با هرگونه افسار و سیخونک و پالان و انهدام اصول خرکچی بازیهای مستبدانه
- ایجاد محیطی که هر خری بتواند در آن آزادنه به عرعر و جفتک پراکنی بپردازد.
اگر شما هم خواندید و موافق بودید فاتحه ای نثار حسن آقا بکنید که خوب مردم و زمانه ی خود را شناخته بود و خط مشی حیوان پسندانه ای پیش روی مان گذاشته بود اما افسوس که ما آدمیم !!!