آبلوموف

و نوکرش زاخار

همینقدر دوریم ! لامصب تا کی خجالت و شرم پیش در و همسایه ! ...

+ ۱۳۹۸/۸/۲۳ | ۲۲:۰۲ | رحیم فلاحتی

فوتبال امروز عصر تیم ملی ایران با  تیم عراق در این حد  بود . دور و عقب مانده از قافله . بدون باد و پنجر و فرسوده . باخت به بحرین و عراق .و فرداها را خدا ختم بخیر کند . یکی پیدا بشه بگه ما دلمون رو به چی خوش کنیم !

اعجاب

+ ۱۳۹۶/۹/۱۴ | ۲۳:۲۷ | رحیم فلاحتی

عجیب است !

ما به تاس های نریخته باختیم...

 به تاس های نریخته

و به بازی نکرده .

پا طلایی ها

+ ۱۳۹۴/۱۱/۲ | ۲۳:۳۴ | رحیم فلاحتی

  با تمام مهربانی هایی که در طول دوران آموزشی از سرهنگ شنیده و دیده بودیم اما توی میدان وقتی سان می دید با کسی تعارف نداشت. هنگامی که از جلوی جایگاه رد می شدی کافی بود کوچکترین اشتباهی از رژه ی گروهان ببیند و آن هنگام بود که چون رعد می غرید و جمع را با آن لحن کوبنده مورد خطاب قرار می داد:

   « گروهان ! حیفِ نون ! »          

    و روزها مضحکه ی کرور کرور آشخور می شدی توی پادگان و چه شب کابوس واری را باید می گذراند پا طلایی گروهان در زیر ضربت بالش و پتو.

  کاش سرهنگ امروز پای تلویزیون نشسته بوده باشد و بازی پاطلایی های مان را دیده باشد. نمی دانم سرهنگ کدام دسته را خطاب قرار می داد؟ سربازان یا ... ؟!

آبلوموف
آبلوموف
« صدای همهمه می آید
و من مخاطب تنهای بادهای جهانم »

سهراب سپهری


« دانایان ناموختگانند
آموختگان، ندانند »

لائو دزو
آرشیو