آبلوموف

و نوکرش زاخار

مرغ همسایه غازه! ولی این بار برعکس ، مال ما غازه

+ ۱۳۹۹/۱/۲۹ | ۰۹:۵۷ | رحیم فلاحتی

 اخبار ساعت بیست و یک را تماشا می کنم . گوینده ی خبر و گزارشگرها در یک برنامه ی خبری حدود یک میلیارد و چهارصد و سی و سه میلیون بار از اسم کرونا و کووید 19 استفاده می کنند . می توان گفت دقیقن به تعداد جمعیت کشور چین . حالا چطور این بندگان خدا کف بر دهان نمی آورند و استودیو تف مال نمی شود از اسرار سازمان است و بر همگان پوشیده . 

 این روزها بخش های خبری معمولن به دو بخش تقسیم شده، داخلی و خارجی . یعنی : « اخبار وطن که همه چیز آرومه و خارجی که شامل اروپا و بخصوص آمریکا، همه چی داغون ! »

  گزارش هایی از وضعیت افراد کم درآمد در انگلیس و آمریکا نشان می دهند که گزارشگر نظرات آن ها را در مورد سختی های امرار معاش که در این روزها برای شان پیش آمده سوال می کند. گریه ها و ناتوانی شان در تهیه ی غذای روزانه را به تصویر می کشد و الی آخر . اما نمی دانم چرا کسی توان انجام چنین به اصطلاح سیاه نمایی هایی را در داخل کشور ندارد. نمی دانم چرا هیچ کس از احوال مردم ما چیزی نمی پرسد؟ کارگران روزمزد و فصلی و حتی کارگران بسیاری از تولیدی ها چه بر سرشان آمده است ؟ و یکی از گزارشگران صدا و سیما که هیکلی اندازه ی ژان والژان دارد و یک تنه می تواند گاری پر از بار را حرکت دهد و مصدوم را از زیر آن بیرون بکشد چرا فقط مثل زبل خان می پرد درون اتوبوس های بی آر تی و جلوی تاکسی ها و از رعایت فاصله ی اجتماعی و هوشمند  گزارش تهیه می کند ؟ !!

 

آیا شراب کاخ کرملین سرخ تر از شراب کاخ سفید است ؟

+ ۱۳۹۸/۴/۲ | ۱۲:۱۸ | رحیم فلاحتی

 امروز صبح با این فکر و سوال به سمت محل کار راه افتادم که چگونه یک رهبر دینی می تواند به فهم مشترکی از جهان بینی برسد با فردی که رییس جمهور یک کشور سرمایه داری است ؟ آیا  ما می توانیم زبان ترامپ را بفهمیم ؟ اگر نه ! پس چطور زبان گورباچف و یلتسین و پوتین و مدودف را فهمیدم ، اما در فهم کارتر و ریگان و بوش پدر و پسر و کلینتون و اوباما و این آخری، ترامپ ناموفق هستیم ؟ آن ها چیزی فراتر از روس ها از ما می خواهند ؟ در مقایسه ی بین شرق و غرب چرا فکرمی کنیم آگاهی ما نسبت به غرب بیشتر است ؟ چرا پوتین با اتومبیل های اختصاصی خود در تهران مانور می دهد و رییس جمهوری از آمریکا نمی تواند ؟ کدام خوب است و کدام بد ؟

  بعد از چهل سال چطور شد که شعارهای مرگ بر شوروی کمرنگ و حذف شد و برعکس ما هنوز سر عداوت با یانکی ها داریم ؟

  آیا تا به حال شده کسی مقایسه ای بین آنچه که از سمت و سوی روس ها به ما رسیده را با آنچه که از آمریکایی ها نصیب مان شده را روی کفه ی ترازو گذاشته باشد ؟ چرا نمی توانیم در عرصه ی سیاست به گونه ای عمل کنیم که بیشترین عایدی از همراهی با جهان و جهانیان نصیب ما شود؟ و نقص کار کجاست ؟

  اگر بخواهیم یک ارزیابی از وضعیت کنونی کشور داشته باشیم ملل دوست و دشمن ما کدام اند ؟ چرا نمی خواهیم متوجه باشیم که بدترین حوادث از نیروهای داخلی برما تحمیل شده است وهمه ی آن ها از کج فهمی و عناد و تعصب بوده و بس . و در هزاره ی سوم هنوز کمیت ما لنگ است . و در این وانفسایی که آتش و خون پیرامون ما را گرفته است و در داخل مردم مستضعف و فقیر بیشتر وبیشتر می شوند عده ای به دنبال طره ی گیسوی اسکندری اند و زایمان نگار که آیا به روش رستمینه « معادل سزارین » خواهد بود و یا طبیعی ؟ و آیا از رامبد ، هیربدی زاده خواهد شد یا مهربدی ؟!!

والله اعلم

!Lütfen

+ ۱۳۹۸/۲/۲۵ | ۱۰:۳۵ | رحیم فلاحتی

رجب طیب اردوغان

 Lütfen Amerika’nın İran’la savaşmasına

!izin vermeyin

  

    در یکی از شلوغ ترین خیابان های استانبول به کمک محافظانش راه باز می کند. خیابانی که هر لحظه از روز شب گردشگران در آن پرسه می زنند و خرید می کنند و می خورند و می نوشند و دنیا را متفاوت تر از سرزمین خود تجربه می کنند. و چه بسیار ایرانی که در هر سفری که به استانبول داشته باشند خیابان استقلال را فراموش نمی کنند. و برای من هم این خیابان همراه با خاطرات خوش است . 

  اما اینبار دیدن ویدیویی از ورود رجب طیب اردوغان به این خیابان و التجا یک ایرانی به او سخت غمگینم کرد. در تاریخ ایران همواره پناه بردن از ظلم و تعدی دیگران به مامنی دیگر رواج داشته است. از پناه بردن به صحن امامان و امامزادگان تا سفارت های روس و انگلیس. اما اکنون باوجود سیستم های عریض و طویل قضایی و محاکم بین المللی چه اتفاقی می افتد که " محمود" معاصر در شاه عبدالعظیم الحسنی بست می نشیند و هموطنی دیگر در دیار عثمانی از " رجب " درخواست می کند :« لطفن اجازه نده ایران و آمریکا با هم وارد جنگ بشن ! » 

  هموطن جوانی که پشت اش به دوربین است و چیزی از حالت چشمان و صورت اش نمی بینم تا لااقل کمی بیشتر از حس و حالش را درک کنم. اما می دانم غمی بزرگ درد دل دارد . با این حال هنوز به چرایی این خواسته اش فکر می کنم. به دلیل این عملش در سرزمینی دیگر و در مقابل رئیس دولتی بیگانه ؟!!

 

+ لینک ویدیو در اینستا

+ عکس از : آبلوموف 

آبلوموف
آبلوموف
« صدای همهمه می آید
و من مخاطب تنهای بادهای جهانم »

سهراب سپهری


« دانایان ناموختگانند
آموختگان، ندانند »

لائو دزو
آرشیو