ظهر و شب قبل از بستن کارگاه می بینمش که با اتومبیل می رود و می آید. این چند وقت به قیافه اش دقت نکرده ام و حتی از نزدیک رودر رو نشده ایم ولی خاطرخواه اتومبیل وانت دوکابین ژاپنی اش شده ام که معرکه است به لحاظ قیمتی دور از دسترس . اما چیزی که چند شب است واقعن متعجبم کرده موسیقی مورد علاقه اش است که شب هنگام موقع آمدنش با صدای بلند به گوش می رسد و تا پارک کردن اتومبیلش و خاموش شدن موتور پرتم می کند به دورانی که مردم برای دیدن فیلم شعله جلوی سینماها صف می کشیدند . نمی دانم حالا توی حیاط شان چند تا درخت دارند که خواننده ها همراه با ساز و آواز دور آنها بچرخند و همدیگر را دنبال کنند یا نه ؟!