بارها و بارها به این روزها فکر خواهم کرد. و بخصوص به صبح روز سه شنبه ای که با دیدن پیامک بانک حالم بدتر شد. پیامکی که نشان از آن داشت که مبلغی بابت کمک هزینه ی معیشت به حسابم واریز شده است .

  آیا من یک اغتشاشگر بودم ؟ آیا یک شرور به حساب آمده بودم یا از دارو دسته های اراذل و اوباش که اماکن عمومی و دولتی را به آتش کشیده اند محسوب شده بودم که اینگونه و به سرعت پول به حسابم واریز شده بود.آیا من باج خواهی کرده بودم؟! آیا این حق السکوت بود ؟ 

  هرطور فکر می کنم و هرطور محاسبه می کنم سر در نمی آورم دولت چطور توانسته در روز پنجم از افزایش قیمت بنزین ، به این سرعت این وجه را به حساب من واریز کند. حس بدی دارم . حس بد آدمی که حق السکوت دریافت کرده باشد . و دریافت این پول که بوی خوبی از آن به مشام نمی رسد سخت آزارم می دهد.

  کاش اطمینان بیشتری در این سال ها بین دولت و ملت پدید آمده بود و اینگونه با هم نامحرم نبودیم . کاش حرف هایمان را رودر رو می زدیم و کار به بغض و کینه نمی کشید ! ای کاش !