آبلوموف

و نوکرش زاخار

مرا دیکتاتور لقب بده !

+ ۱۳۹۹/۴/۹ | ۲۳:۱۶ | رحیم فلاحتی

  بعد از خواندن کتاب " رضا شاه " نوشته ی دکتر زیباکلام که ادعاهایی در آن پیش کشیده مبنی بر ظهور و سقوط رضاخان بی اذن دخول عوامل بیگانه و تفکیک نوع نگاه ها به برآمدن این قزاق به انواع نگاه حکومتی و غیر حکومتی، من خواننده ی کتاب بر خلاف ادعای نویسنده همه جا در روایت ها رد پای روس و انگلیس را دیدم . هرچند این دخالت ها گاهی به صورت مستقیم نبوده باشد . اما انگلیسی ها به دلیل اینکه به مقاصد استعماری خود برسند تمام تلاش خود را کرده اند تا اگر  " خانی آمده و خانی رفته " اوضاع برای حضورشان بر سر سفره ی نفت و دیگر مقاصدشان بی کم و کاست باقی بماند.

  کتاب حاوی روایت هایی از تاریخ معاصر است که آدمی و ضعف های او را در برابر قدرت و ثروت و مکنت به تصویر می کشد و به نوعی ثابت می کند اگر قدرت مطلقه در اختیار فرد باشد چقدر می تواند خطرناک باشد. در همه این روایت ها متاسفانه حضور و نشانه ای از مردم نیست و این بسیار غم انگیز است . 

  « روز سوم اسفند تهران در مهار کودتاگران بود. اهالی پایتخت بامداد آن دوشنبه که از خواب برخاستند دیدند سپاهیان قزاق تمام وزارتخانه ها، ساختمان های دولتی، کلانتری ها و ادارات پست و تلگراف را اشغال کرده اند. سربازها سرچهارراه های اصلی پاس می دادند و شهر کاملا در قبضه ی نظامیان بود.حکومت نظامی از نیمه شب برقرار شده بودو ورود و خروج اجازه ی فرماندار نظامی جدید تهران ، سرهنگ " کاظم خان سیاح " را لازم داشت . سید ضیاء دست کم در تهران همه کاره بود و رضا خان بی چون و چرا قزاق ها را ، به عنوان یگانه نیروی قدرتمند نظامی در مملکت رهبری می کرد ، در خدمت سید ضیاء بود. کودتا نه تنها تکان دهنده ترین رویداد چند نسل اخیر بود، بلکه ظهور سیدضیاء عنصری تازه در سیاست ایران پدید آورد . سر و کار حاکمیت ایران حالا با مردی خود ساخته که به هیچ حزب سیاسی ، اشرافیت زمین دار ، دربار یا اشراف ، خوانین و ملاکین وابستگی نداشت . سید ضیاء،رهبر کودتا ، نخستین رئیس الوزرای ایرانی بی عنوان از ابتدای قرن نوزدهم به این طرف بود. در نخستین ملاقاتش با شاه در روز سه شنبه چهارم اسفند ، که حکم ریاست وزرایی وی صادر می شود ، احمد شاه از او می پرسد مایل است چه لقبی به او داده شود ؟ و سیدضیاء در میان بهت و حیرت حاضرین ، از جمله خود شاه ، می گوید که در اعلامیه ی انتصاب وی را " دیکتاتور " بنامد. شاه حیران و ناراحت از عواقب آن عنوان ، تقاضای او را نمی پذیرد ، چون عنوان " دیکتاتور " مافوق قانون اساسی می شد و شاه می گوید که " تحقیر مقام و منزلت سلطنت است " . » 

 رضا شاه ـ زیباکلام، صادق - ص 113

  حالا که کتاب قبلی به پایان رسیده  به سراغ کتابی از دکتر عباس میلانی آمده ام به نام " نگاهی به شاه " . این کتاب هرچند به زندگی محمد رضا اختصاص دارد اما در فصول ابتدایی دوران رضا شاه و چگونگی حکمرانی و افول و تبعید او را هم در بر می گیرد . 

فکری چون کرم ساقه خوار

+ ۱۳۹۷/۶/۲۶ | ۲۱:۵۱ | رحیم فلاحتی

  امروز فکری مثل کرم ساقه خوار برنج افتاده بود تو سرم و صدای جویدنش آزارم می داد. مدام دستم می رفت سمت گوشی که بی هوا زنگ بزنم به خدا و بپرسم : « آخه مَشتی ! این چه رسمیه که دیکتاتورها بی وعده و دعوت تشریف فرما می شن و کنگر می خورن و لنگر می ندازن، ولی منجی ما که قرار بیاد و این ها رو هی کنه از این مرتع برونه هزارو چارصد واندی ست که ازش خبری نیست ؟!»

  هنوز مرددم زنگ بزنم یا نه ؟

  اگر کسی جلوتر ازمن موفق شد تماس بگیرد لطفن من را بی خبر نگذارد ! متشکرم !

 

آبلوموف
آبلوموف
« صدای همهمه می آید
و من مخاطب تنهای بادهای جهانم »

سهراب سپهری


« دانایان ناموختگانند
آموختگان، ندانند »

لائو دزو
آرشیو