این حس غریبی است که گهگاه دچار آن می شوم . حس یک بوکسور شکست خورده . بوکسوری خروس وزن در مقابل یک سنگین وزن حرفه ای که پانزده راند هک و آپارگاد روی سر و صورتش نواخته اند .    لطفن روی ات را برنگردان . آن که خونین و مالین وسط رینگ با دست و پایی چلیپا دراز کشیده است منم . اوضاع چنین نمی ماند . « چوب خورم ملس است ! » دوباره سر پا خواهم ایستاد . خواهم نوشت . به کوری روزگار قداری که اوضاع را بر وفق مرادم نمی خواهد .