من کلبه ی در حصار مانده ی متروکمنزجر از خادمان ریاکار و نقوش رنگارنگ . های ! ای قالی تان ابریشمین چله سرود چلچله ها خوشتر یا که باران سنگ های ابابیل ؟ کشتی گرفتار در ورطه ی طوفان زوج زوج گردآمدگان این کره ی خاکی را در میان دارد . همزاد غافل من دیری ازمن گسسته است تا حلول مجدد وی در من بر جا ماندگان از کشتی طوفان زده ایم .