یادم نمی آید . زور که نیست ! ... با یک تشر هم مُقر می آیم نیازی به چک و اُردنگی و توسل به خشونت نیست... آره ! آره ! خیلی راحت اعتراف می کنم که مدت ها بود از ته دل نخندیده بودم ، چه برسد به اینکه اشک از چشم هایم بیرون بزند . ولی باید اعتراف کنم " پایتخت 3 " این کار را با من کرد . تجسم کنید صورت نقی و ارسطو را که رابطه شان با هم شکر آب شده زیر کرسی !!!  و بهت و شگفتی یکی و ترس دیگری ...  و اعتراف دیگر اینکه در این سیما هم گاهگاه می توان شاهد استثناء بود و امیدوارم این سریال با این آغاز زیبا پایان خوبی هم داشته باشد !