روح مرا مسموم کرده اند ! در گذرگاه زمان اوراد حک شده در سینه ی مرا که واژه واژه اش از لب های یکصدو بیست و چهار هزار پیامبر تراویده بود به تاراج برده اند . نغمه ی داوودی ... نفس مسیحایی ... اکنون همچون ابوالهول سنگِ سنگ  ساکتِ مسکوت ساکن مسخ افق بی روح می زی ام . روح مرا به تاراج برده اند . در پشت این سطور  شاعری ایستاده است بی روح در اوج ارتداد و پلشتی  پس وای من ! وای من ...