یکی از پیغامبران بر سنگی خُرد بگذشت؛ آب بسیار دید که از وی همی رفت. وی را عجب آمد. خدای تعالی آن سنگ را با وی به سخن آورد؛ گفت : نشنیدی که خدای گفت : « قودها الناس و الحجاره » ؛ یعنی هیزم دوزخ مردم خواهند بود و سنگ.اکنون از بیم آن همی گِریَم. آن پیغامبر دعا کرد تا خداوند او را ایمن گرداند. خدای وحی فرستاد که او را ایمن کردم و پیغامبر برفت. چون باز آمد همچنان آب دید که می رفت و زیادت. گفت : نه خدای تو را ایمن کرد از دوزخ، همچنان گریستن می کنی ؟ گفت : آن گریستنِ اندوه و بیم بود و اکنون گریستن شکر و شادی است.

ابوالقاسم قشیری ـ رساله ی قشیریه