در شهر کینگ دیناستی چین ، یک دادرس ایالتی از خیاطی خواست برایش لباسی رسمی بدوزد . خیاط محترمانه از دادرس ایالتی پرسید : « ببخشید قربان ، لطفن به من بگویید که چه جور کارمندی هستید ؛ یک کارمند تازه کار ، یا کارمندی که پست جدیدی گرفته و یا کارمندی که مدت زیادی است خدمت می کند ؟» دادرس با تعجب پرسید : « این موضوع چه ربطی به دوختن لباس نو دارد ؟ » خیاط زیرکانه لبخندی زد و گفت : « اختیار دارید قربان ، خیلی هم مربوط است . اگر شما تازه استخدام شده باشید ، مطمئنن باید در موقع کار ، مودبانه سر پا بایستید و تکان نخورید ؛ بنابراین به یک لباس رسمی ای نیاز دارید که جلو و عقب آن به یک اندازه باشد . اما کسانی که پست جدیدی گرفته اند ، معمولن دچار غرور زیادی می شوند و اغلب سر را به عقب خم کرده ، سینه شان را جلو می دهند ؛ بنابراین باید جلوی لباس آنها بلندتر از عقب آن باشد ؛ اما لباس کارمندان ساده که معمولن مورد سرزنش و تحقیر مقامات بالاتر قرار می گیرند و دست به سینه و سرافکنده جلو دیگر افراد می ایستند ، باید عقبش بلندتر از جلو آن باشد . بنابراین قبول بفرمایید که نوع کارتان ، به من مربوط می شود . »نقل از : کمی با هم بخندیم ، مجموعه حکایت های طنز آمیز ، ترجمه ی جمال الدین اکرمی ، نشر کانون پرورش فکری