همین ابتدا بگویم این شعر نیست نه سپید نه کلاسیک و نه حتی هایکو . عرض کنم خدمت تان چند وقتی ست در به در و هلاکِ یک عکاس خوبم و کت و شلواری مارک دار با پاپیونی شق و رق و ارکیده ای زرد هویدا برجیب کوچک کُت ام پیپ بماند، پیشکش ! آی ! ... جناب عکاس ... لطفن یک پرتره ی زیبا ! حتی الامکان درون قاب باشد می خواهم معشوقه ای زیبا با دست های خود در غروبی آغشته به باران و عطر خاک بر روی سنگ مزارم بگذارد . لطفن ! ...