این روزها احوال خیلی ها را می شود از بالا و پایین رفتن دلار تشخیص داد. نمی خواهد زحمت احوالپرسی از اطرافیان را به خودمان بدهیم . شنیدن اخبار یاس آور رسانه ها کافی ست  و یا دیدن پدر و مادری که برای خرید پوشک بچه و یا شیر خشک به سوپر مارکت یا داروخانه ای مراجعه کرده اند. و یا برادر که از تعمیرگاه می آید و دور از جان عزیزی از دکتر،خلاصه بعد از دو سه سالی ثبات نسبی قیمت ها دوباره اسب افسار گسیخته ی گرانی برما تاخته است و هیچ فریاد رسی نیست وانگار مسئولین در خواب زمستانی هستند. راستی از حال خانواده هایی که بچه ی مدرسه ای دارند خبر دارید ؟

  جناب پرزیدنت چه کاره اند؟ شب کارند یا روز کار ؟اضافه کارشان قطع شده یا نه ؟ اصلن تا به حال طعم تعدیل نیرو را در محل کارشان چشییده اند؟ شرکت شان ورشکست شده است ؟ تا به حال شده چندین و چند ماه حقوق نگرفته باشد؟

  در این همه سالی که از خدا عمر گرفته ام تا به حال چنین اوضاعی ندیده بودم . کاسب ها مدام با نوسان قیمت دلار فی را بالا می برند و به خیال خام ما پایین می آورند. پایین می آورند . پایین می آورند. پایین ... پایین ...

....

....

....

لطفن مراقب شلوارهایتان باشید !

  پایین خواهد آمد.

                    پایین

                          پایین تر

                                         بر منکرش ...         بشمار !